4 ساعت با طبیعت - شاعرِ کوچک

..

بیشتر مکالمات این نوشته به زبان ترکی صورت گرفته شده که بنده به زبان فارسی برگرداندم !

- میرید بریم باغ ؟

- کی ؟

- میرید ؟

سری تکان میخورد

- تو هم میری ؟

- بریم دیگه .. کی ؟

- الان .. بلند شید ماشین بیرون روشنه

- الان ؟

- آره بلند شید دیگه

- شماهم بیاید

- ...

صدا ها در هم پیچیده شده بود و هرکس از هرسویی سخنی عرض می نمود تا آخر عزم رفتن نمودیم

ناگفته نماند که در آخر به بنده هم پیشنهاد رفتن داده شد !

که من طبق حرفی که در پست قبل زدم ، حاضر به رفتن شدم گرچه برداشت محصولی نبوده

ولی خب فرصتی بود و آخر در گرمای 31 درجه سوار ماشین شده و به راه افتادیم

ناگفته نماند که بخاطر سرعت اینترنت و باز شدن عکس و .. مجبور به کم حجم کردن عکس ها شدم

ابتدا از انگور باغ ِ پدر شروع میکنم

غوره


این عکس ِ غوره انگور هست که هم اکنون چیده میشه .. از مزایای این برداشت رشد بهتر انگور هست

درخت انگور

درخت انگور تشریف دارند !

درخت انگور

اینم نهال ِ کوچک ِ انگور

انگور یاقوتی

و انگور مورد علاقه ی بنده .. یاقوتی

انگور کندری

و اینم انگور کندری .. اگر چه هنوز زمان رشد ِ کاملش تموم نشده ولی همیشه استثناء ها هستند !

باغ انگور

اینم یه نمایی از باغ انگور

سیب

سیب .. امسال تموم سیب ها کال ِ کال چیدند و با چه قیمتی به فروش رفت !

سیب

سیب ِ سرخ :)

سیب

سیب ِ یک دست ِ درخت .. ماشاءالله

سیب

سیب های به یغما رفته !!

بادام

شاخه ی افتاده ی درخت ِ بادام

بادام

از هر چه می‌رود، سخن دوست خوش‌تر است :) من نمیدونم تو فارسی چی میگن به بادوم نیمه رسیده :/

باغ بادوم

یه باغ ِ بادوم بسیور مرتب و تمیز !! آفرین به کشاورز این باغ !

هلو بشقابی

هلو بشقابی نرسیده !

آلوچه

 اسم اینا ؟! .. نمیدونم فقط آلوچه س ! از آلوچه ها هم خوشم نمیاد پس لزومی نداره درباره شون بدونم !

گلابی

گلابی چی چی بود ؟! :/

درخت گردو

آخرین باری که این درخت ِ گردو رو دیدم ، از نصف ِ الانش هم کوچکتر بود !

پسته

 پسته  ..

قطره طلا

قطره طلا  .. اصلا با این ها کنار نمیام یعنی !

هلو

و هلو ... (:

باغ انگور و صیفی

این باغ انگوره .. که توش صیفی جات کاشتن که تا وقتی انگور ها به بار نشستند از زمین و زمان بهره برده باشند !

صیفی جات

اینم نسبت ِ نزدیکی با طالبی داره :))

طالبی

طالبی نرسیده ..

صیفی جات

یه زمین صیفی جات .. بوته های طالبی

هنری

یه عکس !

راه

راه ِ میان دو باغ

راه

همان توضیح بالا !

آفتابگردان

آفتاب گردان ..

راه

راه دیگر ...

آسمان

هرکجا هستم باشم .. آسمان مال من است

 

خلاصه به هر باغ که رسیدم محصولی میل نمودیم !

از بادام و انگور و آلوچه و هلو گرفته ... تا طالبی بیمزه !

 زیر آفتاب 31 درجه احساس خوشایندی نداشتم بنابراین از میان عکس ها این موارد و که انگار به تر بودند رو گذاشتم

بالاخره توی گرمای سوزان کسی هوس ِ عکس گرفتن به سرش نمیزنه !

در این چهار ساعت به 6 مورد از باغ هامون مراجعه کردیم به امید این که حس ِ خوبی داشتیم

به دلیل آزاد بودن خوردن آب !


صبحت دیگه ای نیست انگار ..


 پایان



الصاق شد به : دست نوشت

+ نوشته شده در  پنج شنبه 95/4/17ساعت  12:15 صبح   توسط ری‌را  ارسال نظر


 

ابزار وبمستر

MeLoDiC